

بنی آدم اعضای یک پیکرند...
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشين کنار جويي
همه برای نه به تصادف آمده بودند...
باران میبارید و هوا سرد بود او یک جوان ناشناس در لباسی آشنا به چشم هر رهگذر
سرما را ب جان خریده بود و از همهمه مهمانان ب ازدحام جادها و غرش ابرها پناه اورده بود
دستانش سرد بود و در دلش آتش نوع دوستی،زبانه میکشید
به لبخندان خدا لبخند میزد و ارزوی سفری سالم را داشت و او جلوه ای از بهار در سال نوست.
لبخند تو خلاصه همه خوبی هاست با گل و لبخند به استقبال خستگی مسافرین آمدی تا نه بگویی به تصادف
عشق را این گونه می شود تفسیر کرد نوروز و یه سفره هفت سین ساده،دل جوانهای هلال احمری پر از اراده،در این تصویر بنگر چه می بینی جز احساس همدلی و همزبانی،نیست نشانی در آن از تجملات دنیای فانی،بیا مسافر نوروزی عشق در اینجا موج می زند برای کمک و یاری...
ای جوان هلال احمری پروانه چو خانه گزید بر روی تو طشت می آلوده و پروانه مست از روی تو
خدا به همراهت باشد هموطن...
آرامش در پرتو آفتاب رخ می نماید و گویی حسی مشترک بازمین دارد ، زمینی که در وجود خویش مهربانی را به رخ آسمان می کشد همچون مهرو دوستی برنقش زیبای هلال سرخ
حتي باد و باران هم نتوانست همياران جوان را از فعاليت باز دارد
وقتی قرار است زندگی رنگ معرفت به خود بگیرد.
نشانش هرکجا که باشد آرامش دارد و بس.
تلاشش را جز خدا کسی حسابگر نیست.
(سفيد و سرخ) و (سفيد و آبي)پوشیدن افتخار است،افتخار
همياران جوان طرح ملي ايمني سلامت مسافرين نوروزي استان يزد